گفتنی ها

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها

امر کن بی خانمانت می شویم
راز بگشا محرمانت می شویم
تو سلیمان جهانی رهبرم
هدهد نامه رسان ات می شویم

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۲:۴۴۱۵
آذر

فکرش را که می کنم در آن سالها شخص طراز اول مملکت که شاه باشد چقدر زبون و خوار بوده است خیلی آزارم می دهد. تحمل چنین وطنی خیلی سخت می شود. و نمی دانم گاهی آنها که می گویند «زمان شاه بهتر بود» به چه خصوصیتی از آن زمان می بالند؟ و واقعا چه چیز آن بهتر بوده است؟!!!

تصور کنید دولت برای تشریف فرمایی یک رئیس جمهوری از یک کشور دیگر ارتش را وارد خیابانها کند و با مخالفان درگیری نظامی ایجاد شود و این وسط سه جوان مسلمان ایرانی به خاک و خون کشیده شوند.

فاطمه فضیلت پور
۱۳:۲۷۲۴
آبان

شمس حجاب گنبد دوار، زینب است

بدر سپهر عصمت و ایثار، زینب است

محبوبه ی حبیه ی دادار، زینب است

مسطوره ی سلاله ی اطهار، زینب است

منصوره ی نرفته سر دار، زینب است

فاطمه فضیلت پور
۱۶:۲۷۰۳
آبان

با دیدن فیلم سینمایی شاتر آیلند (Shutter Island) که از نمادهایی چون پرچم آمریکا، چشم جهان بین، آبلیسک، عقاب معروف و ... همچون دیگر فیلم های هالیوودی دیگر بی نصیب نمانده است؛ مرا به یاد فیلم اینسپشن می اندازد. تلقین آنچه من می خواهم به ذهن تو. شاید بگویید این دو فیلم هیچ ربطی به هم ندارند اما کمی صبور باشید و تحلیل زیر را بخوانید.

قبل از اینکه بخواهم نظر خودم را درباره این فیلم بگویم، چند نقد درباره این فیلم را خواندم. و متاسفانه متوجه شدم هیچکدام از نقدها پیام اصلی فیلم را متوجه نشده اند و به بیان دیگر بازی خورده اند.

و اما جریان فیلم اینگونه است که:

مارشال آمریکایی به نام تدی دنیلز (که لئوناردو دیکاپریو نقش او را بازی می کند) به دلیل اینکه درباره جریانات جزیره شاتر پرس و جو و کنجکاوی می کند و از آنچه که نباید مطلع می شود، باید از صحنه ی نظامی آمریکا حذف شود. اما به دلیل اینکه یک مقام نظامی است و نمی توان او را به همین راحتی حذف کرد دولت تصمیم می گیرد با انگ دیوانگی او را (که از اسرار آگاه شده) حذف کند! بنابراین سناریویی برای او طراحی می کنند که در آن مارشال ماموریت دارد در جزیره شاتر به دنبال زنی به نام راشل سولاندو بگردد که به شکل اسرار آمیزی مفقود شده است!

اما جزیره شاتر کجاست؟ و اسرار آن چیست؟

پاسخ این سوال در یک صحنه فیلم توسط همان راشل سولاندوی گم شده که در غاری در همان جزیره از دست ماموران جزیره فرار کرده است داده می شود. راشل سولاندو خودش رو اینگونه معرفی میکنه: قبل از اینکه بیمار اینجا باشم، اینجا کار می کردم، من یه دکتر بودم...؛

و بعد شروع به بیان واقعیت ها می کند: «وقتی بهت انگ دیوونگی بزنن بعد هرکاری بکنی دیوونگی محسوب میشه.» او به مارشال میگوید: «باهوشتر از چیزی هستی که به نظر میای و این اصلا چیز خوبی نیست!» این دو گزاره که تقریبا ربط مستقیمی به موضوع مکالمه ندارد و در واقع نتیجه نهایی مکالمه است که در ابتدای مکالمه بیان می شود! و در ادامه راشل می گوید: «من در مورد حمل داروهای روانپزشکی سدیم دار به این جزیره پرس و جو کردم، درباره عمل های جراحی که در این جزیره انجام میشه سوال کردم، تا حالا اسم عمل جراحی خارج کردن قسمتی از مغز رو شنیدی؟ روی سر بیمار دستگاه شوک الکتریکی می ذارن، بعد با یخ شکن از طریق چشم تعدادی از عصب ها رو خارج می کنن، اینطوری بیمارها رو مطیع خودشون می کنن، سربراهشون می کنن، این وحشیانه است، بی وجدانیه!» و بعد درباره کنترل کردن مغز انسانها صحبت می کند و این بخش از مکالمه دقیقا همان چیزی است که مرا به یاد فیلم اینسپشن می اندازد: «اگه بتونی مغز کسی رو کنترل کنی چه اتفاقی می افته؟ انسانی می سازی که عشق و دلسوزی رو درک نمی کنه... کره شمالی ها روی زندانی های جنگی آمریکا این کار رو کردند، اونها سربازها رو به خیانتکارهایی تبدیل کردند که کارهایی می کنند که هیچ انسانی انجام نمی ده. رسیدن به چنین نتیجه ای سالها زمان می بره، پنجاه سال بعد مردم برمیگردن و به اینجا نگاه می کنن و میگن همه چیز از اینجا شروع شد. نازی ها از یهودی ها استفاده می کردند، شوروی از زندانی هاش در گولاک، و ما روی بیمارها آزمایش کردیم در جزیره شاتر.»

همه معماهای فیلم در این مکالمه حل می شوند. راشل واقعیت های دنیای کنونی را بیان می کند، عمل جراحی روی مغز انسان ها همان تسخیر فرهنگ همه ی ملتها ست که از راه چشم و بوسیله ی یخ شکن که همان رسانه است انجام می شود. (در این فکرم که چرا رسانه را به یخ شکن تشبیه کرده اند) و بخش هایی از مغز را بیرون می آورند، این بخش ها همان قوه ی تحلیل مسایل و بصیرت است. آنها از طریق رسانه های خود بصیرت را از مردم می گیرند و مردم را مطیع و سربراه خود می کنند.

در پایان این فیلم می بینیم که یکی از مسئولین این تیمارستان به مارشال می گوید ما روی این پروژه خیلی هزینه کرده ایم و اگر تو با ما همکاری نکنی پروژه شکست می خورد و هزینه ها بی توجیه می ماند! و از مارشال خواهش می کند که با آنها همکاری کند. بعد به ذهن مارشال گزاره هایی  را تلقین می کند که مارشال باید آنها را بپذیرد. و به عنوان گذشته ی خودش در ذهن خودش جانشنین واقعیت های پیشین کند، از جمله اینکه او نامش تدی نیست و زنی داشته که بچه هایش را کشته و خودش هم زنش را به قتل رسانده و دچار اختلالات روانی است و به همین دلیل است که در این جزیره زندانی است. در فیلم نشان داده می شود که مارشال در ظاهر نشان می دهد که پروژه آنها موفقیت آمیز بوده است و دروغ های تلقینی را پذیرفته است. ظاهرا مارشال مجبور است این کار رو بکند در حالیکه واقعیت را می داند. قبلا راشل به او گفته بود که همه این موضوع را می دانند اما هیچ راه فراری از این جزیره وجود ندارد. مجبوری بمانی و با همه چیز بسازی و بسوزی و هیچ راه دیگری وجود ندارد.

این همه چیزی است که می خواهند به انسان ها القا کنند: شما چه بدانید که تحت سیطره ی نظم نوین جهانی هستید و چه ندانید ، مجبور هستید با این سیستم کنار آمده و آنرا بپذیرید. این همان چیزی است که به مغز انسان ها می خواهند القا کنند!

در مکالمه ی افشاگرانه ی مارشال و راشل شوروی و کره ی شمالی که دشمنان قدیمی آمریکایی هستند مورد غفلت قرار نگرفته اند. و آنها را افرادی خشن و بی وجدان معرفی می کنند. همچنین نازی ها که دشمنان یهودی ها هستند. و این وسط کارگردان از مظلوم نمایی اسرائیلی ها هم غافل نمی شود. چرا که بازهم داستان قدیمی مظلومیت یهودی ها که توسط نازی ها مورد ظلم قرار گرفتند یادآوری می شود. می خواهند انقدر این موضوع را تکرار کنند تا بالاخره همه باورش کنند.

فاطمه فضیلت پور
۱۹:۴۲۱۳
مهر
مجموعه ی کشورهای  ایران، عراق، ترکیه، اردن، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، مصر، امارات متحده عربی، بحرین، عربستان، عمان، قطر و کویت، منطقه ای فرهنگی که زادگاه ادیان مهمی چون اسلام، یهودیت، مسیحیت و حساسترین منطقه ی جهان از نظر استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده‌ و هست. منطقه ای که زادگاه تمدن های مهم و بزرگ جهان مثل تمدن با شکوه ایران است. بسیاری از باورها و آیین‌های جهان از اینجا برخاسته‌اند، نخستین یافته‌های آدمی در اینجا بوده، و نخستین قانون‌های جهان در اینجا نوشته شده‌اند.
برخورداری از ذخایر عظیم نفت و ذخایر عظیم گاز طبیعی باعث شده همیشه قدرت های طماع  چشم به این منطقه داشته باشند. چرا که قدرت را در ثروت و ثروت را در منابع انرژی می دیدند. و اکنون که قدرت تغییر موضع داده و از منابع انرژی به آب نقل مکان کرده است بازهم اینجا مرکز جهان است چرا که به آبهای مهم دنیا به راحتی راه دارد، و دربر دارنده تنگه های آبی مهم دنیا، همچون تنگه ی هرمز و کانال سوئز است. دیگر چه دلیلی برای مرکز دانستن این منطقه لازم است؟ اگر فرمول های ریاضی و علوم تجربی و طبیعی اثبات کنند چه؟
مرکز دنیا همینجاست. چرا که مرکز جاذبه زمین و مرکز امواج الکترومغناظیسی زمین کعبه است و کعبه در این منطقه قرار دارد. کعبه ای که قبله ی مسلمانان و مرکز زمین است.
چرا باید گرینویچ مبدا زمان در تمام این کره ی خاکی باشد؟ چرا باید این منطقه را خاورمیانه بنامیم درحالیکه مرکز زمین همینجاست؟ اینجا خاور نیست، اینجا مرکز است. مرکز زمین همینجاست، مرکز دنیا همینجاست.  ای کاش از این پس بجای بکار بردن خاورمیانه از اصطلاحی مثل «منطقه ی مرکزی» استفاده کنیم.
فاطمه فضیلت پور
۱۰:۵۲۱۴
شهریور
با این تهدیدهایی که استکبار جهانی مطرح کرده است برای حمله، آن هم نقطه شروعش به احتمال زیاد از اردن خواهد بود که آدم را به یاد خروج سفیانی می اندازد، با این ظلم و ستم هایی که در حق اسلام می شود، با این جنایت هایی که علیه شیعه میشود، که در پاکستان، در عراق، در سوریه، در همه جای دنیا به جرم محب اهل البیت سر پسر بچه  ی شیعه را گوش تا گوش می برند، احساس می کنم روزهای آخر انتظار را داریم سپری می کنیم، روزهای پر التهاب جنگ با باطل در حال آغاز است، استکبار حرفی زده است که نمی تواند از آن عقب نشینی کند.

آمریکا به این دلیل که این جنگ را خیلی حیثیتی می داند در این تهاجم نظامی تمام توان خود را به کار خواهد گرفت، هم توان تسلیحاتی، هم توان تبلیغاتی، هم توان حیله و نیرنگ و نامرد بازی، و تمام شیطنت خود را به میدان می آورد، پس این جنگ که جهانی خواهد شد، حتی از دو جنگ جهانی گذشته هم جهانی تر خواهد بود و تعداد بیشتری از کشورها درگیر آن خواهند بود، جنگ سختی خواهد بود، بسیار سخت، خیلی نامردی در این جنگ هست، کسانی که می خواهند در جبهه ی حق در این جنگ سهیم باشند خیلی باید با بصیرت باشند.

و در اینجا سوالم از خودم این است: آیا لیاقت شهادت پای رکاب امام عشق را دارم؟

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.

ترجمه: خدایا مرا از یاران و کمک کارانش و دفاع کنندگان از او و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هایش و انجام دستورات و اوامرش و مدافعین از آن حضرت و پیشى گیرندگان بسوى خواسته اش و شهادت یافتگان پیش رویش قرار ده.



وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ  وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ.
و بگردان آن بزرگوار را خدایا پناهگاه بندگان ستم دیده ات،‌ و یاور کسى که جز تو یاورى برایش یافت نشود.
...
اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً.
ای خدا غم و اندوه دوری آن بزرگوار را به ظهورش از قلوب این امت برطرف گردان و برای آرامش دل های ما به ظهورش تعجیل فرما، اینان ظهورش را دور پندارند ولى ما که نزدیک مى بینیم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این عکس کودک حجت‌الاسلام سید ابراهیم السید است که تکفیری‌های وهابی، در حمله به روستای حطله در دیرالزور، سر او و اعضای خانواده‌اش را بریدند و سپس اجساد شهدا را تکه‌تکه کردند و مساجد و حسینیه‌های روستا را نیز به آتش کشیدند و تعدادی از زنان شیعه را نیز ربودند.
فاطمه فضیلت پور
۱۷:۳۰۰۹
مرداد

اول

 جمهوری اسلامی ایران اولین کشور تولیدکننده داروی گیاهی درمان روماتیسم در جهان می‌باشد.

 جمهوری اسلامی ایران اولین کشور تولید کننده داروی گیاهی برای درمان ایدز می‌باشد.

 جمهوری اسلامی ایران با ده برابر سرعت متوسط رشد علمی در دنیا، دارای رتبه نخست سرعت رشد علم و تکنولوژی در جهان می‌باشد.

جمهوری اسلامی ایران، دارای رتبه نخست جهانی در ریشه‌کن کردن بیماری‌های مختلف واگیردار (فلج  اطفال، سل، هپاتیت، سرخک و...) است

دوم

 جمهوری اسلامی ایران دومین کشور دارای فناوری تولید پهبادهای رادارگریز در جهان می‌باشد.

جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه دوم جهانی در کشت سلول‌های بنیادین می‌باشد.

سوم

جمهوری اسلامی ایران سومین کشور با توان طراحی و ساخت انواع سد در جهان می‌باشد.

پنجم

جمهوری اسلامی ایران با تولید رویانا اولین گوسفند شبیه‌سازی شده، در بین پنج کشور دارای توان شبیه‌سازی این‌گونه قرار دارد.

جمهوری اسلامی ایران پنجمین کشور دارای توان پیشرفته علمی طراحی و ساخت و هوشمندسازی ربات آدم‌نما می‌باشد.

جمهوری اسلامی ایران جزء پنج قدرت برتر سایبری دنیا قرار دارد.

جمهوری اسلامی ایران با دستیابی به فناوری ساخت زیردریایی‌های مدرن به رتبه پنجم قدرت زیرسطحی جهان دست یافت.

هفتم

  جمهوری اسلامی ایران، هفتمین قدرت برتر دریایی جهان با توان طراحی و ساخت کشتی‌های اقیانوس‌پیما می‌باشد

هشتم

 جمهوری اسلامی ایران در میان هشت کشور برتر هسته‌ای جهان.

جمهوری اسلامی ایران، جز هشت کشور دارای قدرت تولید مستقل موشک‌هایی با برد بیش از 2000کیلومتر (شهاب3، فادر، سجیل و...)

نهم

جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه نهم در تولید بیوداروها می‌باشد.

جمهوری اسلامی ایران نهمین کشور در تولید علوم پیشرفته نانو می‌باشد.

دهم

 جمهوری اسلامی ایران جز ده کشور تولیدکننده زیردریایی در جهان می‌باشد.

سیزدهم

جمهوری اسلامی ایران سیزدهمین کشور با توان طراحی و ساخت انواع ناوشکن‌های پیشرفته در دنیا می‌باشد.

هفدهم

 جمهوری اسلامی ایران در سال 2011 رتبه هفدهم تولید علم در جهان را کسب نموده است. این درحالی است که رتبه ایران ده سال قبل 50ام بوده است.

 

این همه در شرایط تحریم و تنگدستی انجام دادیم و همه‌ ی این شمردن‌ها یعنی اینکه ما در شرایط بدر وخیبریم، نه شعب ابی‌طالب.

ما در شرایط بدر خیبریم نه شعب ابیطالب.  امام خامنه ای

مارا ازتحریم نترسانید ما ملت رمضان هستیم.  امام خمینی ره

در تهدیدها فرزند عاشوراییم و در تحریم ها فرزند رمضان.

یک «روز به ما مى‏گفتند شما بروید لولهنگ بسازید؛ آفتابه‏هاى گلى‏اى که آن وقت‏ها مى‏ساختند؛ یعنى آفتابه حلبى هم نه! ما حتى دسته بیل را هم از خارج وارد مى‏کردیم؛ همچنین بقیه چیزهاى مورد مصرف و مورد نیاز روزافزون صنعتى را. سطح زندگى پیشرفت مى‏کرد و نیازهاى فراوان روز به روز پیش مى‏آمد؛ همه اینها را ما باید از دیگران مى‏گرفتیم و وارد مى‏کردیم.» اما امروز به برکت خودباورى و اتکا به توانایى‏هاى خودجوشِ داخلى، توانستیم جز هشت کشور برتر هسته‌ای باشیم و در زمینه‏هاى مختلف علمى جزءِ ده کشورِ اولِ جهان.

من واقعاً متأسف میشوم وقتى مى‌بینم این گزارشهاى روشن و خوب، آنچنان که باید و شاید، به مردم داده نمیشود که مردم خوشحال بشوند؛ بفهمند در کشور چه اتفاقى دارد مى‌افتد.  امام خامنه‌ای

همین تحریمى که حالا گفته می‌شود تشدید کردند یا رو به تشدید دائمى است، خب، از اول وجود داشته. ما علاوه‌ى بر این، جنگ هم داشتیم؛ علاوه‌ى بر این، در دورانهاى مختلفى کاهش قیمتهاى نفت داشتیم؛ مشکلات فراوان داخلى بر ما تحمیل کرده بودند؛ همه‌ى این مسائل بوده است؛ در عین حال ما بحمداللَّه این همه پیشرفت را پیدا کردیم.

امروز ما «بخش سخت‏تر راه را طى کرده‏ایم و بخش آسان‏تر و راحت‏تر آن پیش روى ماست.»

امروز می توان ادعا کرد کشور ما از شعار ما می توانیم عبور کرده و در اردوگاه ما توانستیم خیمه زده است.
فاطمه فضیلت پور
۱۷:۲۹۰۵
مرداد

واقعا چند روزی است به یک علامت سوال بزرگ تبدیل شده ام. که واقعا امنیت برای کیست؟ امنیت برای عروسک هایی است که با بزک کردن خود و حضور در اجتماع فضا را آلوده می کنند؟ یا برای خانم هایی است که حریم خود را حفظ می کنند؟ چه کسی مستحق امنیت است؟
یادم هست سیزده بدر همین امسال بود که دیدم خانمی در کنار همسرش (که معلوم نیست غیرتش را باد با خودش کجا برده بود) روسری را از سر برداشته و با خیال راحت مشغول خوشگذرانی است! با خودم گفتم فاتحه ی حجاب را در این جامعه باید خواند. همین روزهاست که خانم های چادری دیگر در این جامعه امنیت نداشته باشند. (امکانش نبود که بروم و تذکر دهم!)
و ندارند! این روزها خانم های محجبه در این جامعه امنیت ندارند. کلانتری ها که در حوزه ی اختیاراتشان نیست ظاهرا (اینجا را بخوانید) که با این جور مسایل برخورد کنند، بعضی کلانتری ها هم که با قبض برق مجرم را آزاد می کنند! (اینجا را بخوانید). قوه ی قضائیه هم که ... بماند! کو گوش پذیرنده انتقاد!
هی ـی ـی ـی ... ، بعععععله، خلاصه اینکه هر روز که می گذرد سوالی به سوالها افزوده می شود اما دریغ از یک پاسخ!
پیشنهاد: گشت ارشاد از افرادی که به بدحجاب ها تذکر می دهند حمایت کند. مجرمین را به راحتی رها نکنند، مسئولین گشت ارشاد به لحاظ حقوقی پیگیر به مجازات رساندن مجرمین در این زمینه باشند.

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۱۴۱۶
تیر

پروردگار من، خدای مهربان من

کی می توانم شکر نعمت هایت را بجا بیاورم؟ هیچگاه.

صبوری و تحمل می کنی نافرمانی ها و ناشکری ها و عجول بودن هایم را، مهربانی و بعد از آنهمه ناشکری بازهم روزی ام می دهی، تشنه بودم و سیرابم کردی، گرسنه بودم و سیرم کردی، بیمار بودم و شفایم دادی، و بعد از این همه، از کرمت هیچ توقعی از من نداری، بخشنده ای و عذرخواهی ام را می پذیری، ستاری و عیبم را می پوشانی و آبرویم را حفظ می کنی اما من با آرامش خاطر بازهم گناه کردم و خیالم راحت بود که تو آبرویم را نمی ریزی. و تو دیدی و دم نزدی و بازهم صبوری کردی... 

به قول دکتر شریعتی: «من در کلبه ی حقیرانه ام چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری، چرا که من چون تویی دارم و تو چون تویی نداری»!

وه که چه خدایی دارم من، چقدر خوبی، از خوبی ات زبانم بند می آید. و سکوت می کنم، و تو می دانی در دلم چه می گذرد. تو دانای بی همتایی و می دانی حاجتم چیست، توانایی و قدرت برآورده کردنش را داری. و من بنده ی ناتوان و حقیر و فقیر تو ام، بدهی کریمی، ندهی حکیمی، راضیم به رضایت، در هرحالی که دوست داری نگه دار مرا، اما نگاهت را از من نگیر که سخت محتاجش هستم.

آنروز که در من ننگری جهنم آغاز می شود، اگر مرا در جهنمت بیاندازی، فریاد برمی آورم که من این خدای مهربانی ها و خوبی ها را دوست داشتم و او مرا به این حال انداخت. پس نگاهت را از من نگیر، اگر درد می دهی، غم می دهی، قبول، اما نگاهت را هم می خواهم، می خواهم ببینم چطور می توانی بنده ات را در درد و غم نظاره گر باشی.

خدای مهربان من،

و اکنون آمده ام با کوله باری پر از گناه، اما امیدوار به رحمت و مهربانی و بخشندگی ات، ای مهربانترین مهربانان.
فاطمه فضیلت پور
۱۲:۱۰۲۴
فروردين
صدای مقام معظم رهبری که فرموده بودند برای شهادت حضرت زهرا مثل عاشورا و تاسوعا هیئتهای عزاداری به خیابان ها بیایند هیچ وقت از یاد گوشهایم نمی رود. دنبال هیئتی می گشتم که شب شهادت بیرون بیایند. مادرم زنگ زد و گفت مسجد هیئت را بیرون آورده است. من که سر از پا نمی شناختم خیلی زود حاضر شدم و بیرون آمدم. هیئت حرکت کرده بود و من عقب مانده بودم. اما نمی دانم آن مسافت را چگونه طی کردم. بالاخره به هیئت رسیدم. 
صحنه ی جالبی بود. از وسط بلوار اصلی کیانپارس که همیشه مملو از دخترها و پسرهایی ست که برای گذرندان عمرشان به خیابانها می آیند (و خودتان می دانید به چه وضعی می آیند! طوری شال را روی سرشان می گذارند که آدم دوست دارد بگوید: «جون مادرت اون شال رو از سرت بردار!») از وسط این دخترها و پسرها، از وسط فست فودی ها و مغازه های مجلل لوستر و مبلمان، یک کاروان غم با پرچم های سیاه در حال حرکت بود، سرم را پایین انداختم و به یاد مظلومیت مادر، به یاد مظلومیت مولا ... 
همان طور که سرم پایین بود توی دلم به امام زمان گفتم: اماما شرمنده ام، از سیاهی رویم شرمنده ام. از صدای ضبط ماشین هایی که پشت سرمان در حال رفت و آمدند شرمنده ام. تو بزرگی کن و ببخش. سایه ات را از سر ما کم نکن که بی لطف حضورت ما نیست و نابودیم.
فاطمه فضیلت پور