گفتنی ها

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها

امر کن بی خانمانت می شویم
راز بگشا محرمانت می شویم
تو سلیمان جهانی رهبرم
هدهد نامه رسان ات می شویم

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

۰۱:۳۸۰۲
تیر

با دیدن فیلم «World War Z» که محصول سال 2013 کشور آمریکا ست، به سادگی می توان دریافت که حرف Z اشاره به کلمه «Zombi» دارد. زامبی در فرهنگ لغت انگلیسی به معنای مرده متحرک است. برخی دیکشنری های دیگر آنرا «انسانی که پس از مردن دوباره زنده شده باشد» معنی کرده اند. در طول فیلم می بینیم که هندی ها آنرا «راکشاشا» می نامند. وقتی در اعتقادات خودم می گردم کلمه رجعت در ذهنم زنده می شود. اما بحث «رجعت» در اعتقادات شیعه کجا و زامبی های فیلم «جنگ جهانی Z» کجا؟!!! تفاوت از زمین تا آسمان است. قیاس خوبی نیست اما این قیاس نویسنده نیست بلکه القایی است که سازندگان فیلمهایی با موضوع زامبی به ذهن بیننده متبادر می کنند! چنین ساختاری در فیلم و اشاره های پی در پی آن به عدد 12 (امام دوازدهم) کاملا مشخص می کند که قرار است با مفاهیم آخر الزمانی بجنگد. رجعت، امام دوازدهم و در نهایت اسلام هراسی.

قسمت جالب ماجرا اینجاست که این فیلم همزمان با تشکیل داعش و حمله ی آن به کشورهای عراق و سوریه روی پرده های سینما می رود.  تلاشی موازی در عرصه ی فرهنگ و سینما و در عرصه های بین المللی برای اسلام هراسی. نمایش وحشی گری های زامبی ها که قیافه های وحشتناکی هم دارند، و همچنین ایجاد چندین انفجار انتحاری در پاریس توسط چند داعشی که خود را مسلمان می دانند و شعارشان الله اکبر است کافی است تا در پس زمینه ی ذهن انسان غربی تصویر وحشیانه از اسلام ایجاد شود.

چقدر زامبی های ساخته ی فرهنگ منحوس آمریکای نوین شبیه هستند به این داعشی ها. هر دو وحشی، هر دو بی احساس، هر دو بی هراس از مرگ که با پای خود در دهان مرگ فرو می روند، هر دو زشت و بی قیافه، هر دو با تعداد نفرات زیاد، هر دو به مسلمانان نسبت داده شده، هر دو آلوده به ویروس یکی ویروسی که از طریق خون انتقال میابد و آن یکی ویروسی که از طریق اعتقادات مزخرف وهابی های ملعون انتقال داده می شود.

اما دشمنان اسلام کور خوانده اند. این همه خرج کردند و افکار پلید خود را در این راه بکار گرفتند و اینهمه هزینه های متعدد کردند گرچه در ظاهر و در کوتاه مدت به نتیجه رسیدند و داعشی ساختند و نیروهای مسلمان را به خود مشغول کردند اما مردم دنیا هر روز به اسلام علاقمندتر میشوند. کم کم مردم دنیا دارند می فهمد که داعش فرزند نامشروعی است که مادرش اسرائیل ملعون و کودک کش است و پدرش وهابی های ملعونتر. این نقشه ی آنان نیز نقش برآب شد.

به نظر شما نقشه ی بعدی مثلث آمریکا و صهیونیزم و وهابی ها برای به لجن کشیدن کره ی زمین چیست؟

فاطمه فضیلت پور
۱۹:۰۸۰۲
شهریور

این روزها از گوشه و کنار حرفهای شنیدنی زیادی به گوشمان می رسد که سکوت کردن در برابر آنها بسیار سخت و جانفرسا است. کلاه گشاد توافق هسته ای که با به به و چه چه ها گوش فلک را کر کرد آنقدرها هم که می گفتند گل و بلبل نبود. آنچه که در رسانه ها هیچ اشاره ای به آن نشده است این است که دستیابی به این برجام کار خارق العاده ای نبود، و البته کار فقط یک نفر نیست که انقدر دکتر دکتر پشت سرش راه انداخته اند. خدا می داند که اگر این مانورهای نظامی که ارتش و سپاه به راه انداختند، حمایت های معنوی مقاوم معظم رهبری که همیشه از تیم هسته ای به خوبی یاد کردند و ایشان را امین و دلسوز دانستند و همچنین  حمایت سیستم امنیتی کشور پشت تیم مذاکره کننده هسته ای نبود معلوم نبود این بازی های امروز و فردایشان به کجا می رسید. حالا که رسیدن به یک متن مشترک را جشن گرفتند (!!!) برخلاف قوانین که می بایست به مجلس ابلاغ کنند، این کار را نمی کنند. آنوقت داعیه ی رعایت قوانین را هم دارند. همانها که به دیگران خرده می گرفتند که قوانین را رعایت نکرد اکنون خودشان به قوانین بی اعتنایی می کنند.

عده ای دیگر را می بینیم که چشم شان را به ظلم های تاریخی برخی کشورها بسته اند، دیروز فراموش می کنند چه کسی ایدز را به مردم ایران هدیه کرد و امروز بازار مصرف ایران را به عنوان هدیه به آنها می دهند، امروز نیز لانه ی جاسوسی انگلیس جنایت کار و این روباه مکار را در کشور بازگشایی می کنند. با این تصور که نباید در گذشته ی تاریخ باقی ماند (!!!) تاریخ معاصر کشور خود را به فراموشی می سپارند.

عده ای دیگر از راه رسیده اند و جهان را دهکده ای می پندارند که نمی شود جزیره ای در آن زندگی کرد و با باید با دنیا در تعامل بود!!! این تفکر جهانخواری که دنیا یک دهکده است بماند که از کجا سرچشمه گرفته است. باید از آنها پرسید که شما که یار غار امام بوده اید و هر از چند گاهی خاطره ای ناشنیده (!!!) از ایشان بیان می کنید، در ایام پیری چه بر سرتان آمد که حرفهای دشمن چندین و چند ساله را با رنگ و لعاب جدید و ورژن 2015هی تحویلمان می دهید؟ چه به روزگارتان آمده که با آنها که به دستورشان در زندانهای پهلوی شکنجه می شدید هم نظر و گاهی هم همپیاله شده اید؟ چه شد که فکر کردید دنیا در آمریکا و انگلیس و فرانسه و چند کشور ظالم خلاصه شده است که ما با آنها در تعامل نیستیم؟ چه شده است که اکثریت مخالفین توافق هسته ای را در اقلیت می بینید؟

القصه که زمانه ی بدی شده است، و ما خار در چشم و استخوان در گلو، برای حفظ وحدت سکوت کرده ایم و به انتظار نظر مجلس نشسته ایم.

خدا به دادمان برسد.

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۴۰۱۴
مرداد

جناب آقای سیدشکرخدا موسوی

جناب آقای سیدشریف حسینی

جناب آقای ناصر سودانی

نمایندگان محترم مردم شریف اهواز در مجلس شورای اسلامی

با سلام و احترام

اینجانب به عنوان یکی از جوانان حوزه ی انتخابیه شما، از شما می خواهم که در مقطع کنونی به دور از جوسازی ها و هوچی‌گری های خارجی و داخلی، با دقت بسیار به بررسی متن جمع بندی مذاکرات هسته ای پرداخته و همواره به یاد داشته باشید که عزت و امنیت و شکوه ایران اسلامی در گرو جدیت و دقت شما ست.

خداوند ناظر اعمال همه ی ماست اما مسئولین بار امانتی را به دوش می کشند که کمترین خدشه ای در آن دنیا و آخرتشان را خواهد سوزاند و حاضران و  آیندگان هرگز آن را نخواهند بخشید.

 چشم های امیدوار ملت ایران و ملت های آزاده ی جهان به شما دوخته شده...

و السلام علی من اتبع الهدی


کمپین نمایندگان خداترس suzestan.ir
فاطمه فضیلت پور
۱۰:۱۵۱۳
مرداد

بی مقدمه

دولت مردان ما به گونه ای در مصاحبه های تلوزیونی سخن می رانند که گویی برجامی که به ارمغان آورده اند در هر صورت پذیرفته و تصویب می شود. ما انتظارمان این بود که مجلس و مجلسی ها دلسوزانه به این برجام نگاه کنند و آنرا چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ حقوقی و با عرق ملی بررسی نمایند. نه اینکه سرسری از کنار آن بگذرند به گونه ای که ملت تصور کنند تصویب مجلس فقط یک بازی سیاسی است.

همه ی امید ما این است که همانطور که وعده داده اند اقتصاد کشور به وضعیتی مطلوب برسد، طوری که از آنچه داده ایم برای اینکه به آن نقطه برسیم پشیمان نباشیم یا به عبارتی نباخته باشیم. برای دولت آقای روحانی هم خیلی دعا کرده ایم و باز هم دعا می کنیم. امید که از شر وسواس خناس در امان باشد.

فاطمه فضیلت پور
۰۰:۱۵۰۶
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام و تشکر از افزایش 40 درصدی قیمت بنزین و افزایش ناگهانی و بدون مقدمه ی گاز و فشاری که به اکثریت قاطع ملت مظلوم ایران وارد کرده اید.

جناب آقای روحانی در سخنرانی ای که در سفر به غرب استان تهران داشته اید فرموده اید: «با وجود اقلیت بسیار کوچکی که بلندگو‌های بزرگ را از دیگران عاریه کرده‌اند، اکثریت قاطع ایران به دنبال مسیر صلح و آشتی و تعامل سازنده با جهان هستند.» اینجانب قطره ای از دریای ملت بزرگ ایران هستم که تحت هرگونه فشاری حاضر به پذیرش ذلت نیستم، فرزند این انقلابم که به من «هیهات من الذله» را آموخت و امامم به من ثابت کرد که «ما می توانیم». کافی است نگاه کوچکی به گذشته ی سی و اندی ساله ایران اسلامی بیاندازید تا ببینید ملت ایران سخن امامشان را به طور عملی به همگان اثبات کردند و شعار «ما می توانیم» را به «ما توانستیم» تبدیل کرده اند.

سخن کوتاه اینکه در این که ملت ایران به دنبال مسیر صلح و آشتی هستند شکی نیست، اما صلحی که در آن پیروی از امر ولی فقیه زمان نباشد به ذلت ختم می شود و ما ذلت را نخواهیم پذیرفت. مگر نه اینکه امام خامنه ای فرمودند: «حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازه‌ای میزنند. [مثلا] بازرسی‌ها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچ‌یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی‌ای از سوی بیگانگان صورت بگیرد.[1] »

وقتی مقام معظم رهبری می فرمایند هیچ بازرسی، این شامل هر نوع بازرسی خواهد بود، هیچ بازرسی یعنی حتی اگر بازرسی (بخوانید بازجویی، بخوانید جاسوسی) مدیریت شده هم باشد، اجازه نمی دهیم. نه اینکه فقط مقام معظم رهبری اجازه ندهند، ملت ایران به تبعیت از ولی فقیه زمانشان اجازه نخواهند داد، و به فرموده همان رهبر، دولت ما نیز جزئی از همین ملت است، برخواسته از همین ملت است. پس وقتی می گوییم ملت اجازه نخواهد داد یعنی شما نیز اجازه نخواهید. و ای کاش اجازه نفرمائید. و ای کاش وزیر محترم امور خارجه نیز از همان لبخندهایی که به قاتلان فرزندان این ملت می زنند، گاهی نیم لبخندی هم به نمایندگان این ملت داشته باشند.

1: ۱۳۹۴/۰۲/۳۰، بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام.

و السلام علی من التبع الهدی


فاطمه فضیلت پور
۱۸:۱۳۰۴
بهمن

In the name of Allah, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.


My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei

21st Jan. 2015

Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei To the Youth in Europe and North America

فاطمه فضیلت پور
۱۷:۵۹۰۴
بهمن

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود.

اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۱۳۲۶
آذر

زائران اباعبدالله الحسین رفتند کربلا، زیارت کردند و به سلامتی برگشتند. تا کور شود هرآنکه نتواند دید. و باز هم ثابت کردیم که آمریکا هیچ کجا و هیچ وقت هیچ غلطی نمی تواند بکند. چه برسد به داعش که سگ تربیت شده اسرائیل است. 

فعلا همین

فاطمه فضیلت پور
۲۳:۰۱۳۰
آبان
برخی می گویند امام حسین (ع) یا علم غیب نداشته است و از آینده خبر نداشته است که وارد صحرای کربلا شده است و یا اینکه اگر با علم به اینکه به شهادت می رسد وارد این معرکه شده است دست به خودکشی زده است. البته این دو نسبتی که به امام حسین می دهند هیچکدام برازنده آن امام مظلوم نیست ولی فردی که آشنایی به تاریخ اسلام نداشته باشد و نسبت به حرکت امام جهل داشته باشد لاجرم یکی از این نسبتهای ناروا به امام را باید بپذیرد.

لازم است بدانیم سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود و خداوند کراهت دارد که امور دنیوی را خارج از روال طبیعی پیش ببرد. در غیر این صورت دنیا بستر آزمایش برای بشر نخواهد شد. امام صادق(ع) فرمود: "خداوند از جریان و تحقق اشیا جز از راه اسباب و علل ابا دارد".(بحارالانوار، ج 2، ص 90، حدیث 13) درضمن اگر اولیای الهی زندگیشان بر اساس علم لدنی و علم غیبی که داشتند می بود، زندگیشان نمی توانست سرمشق و الگوی مردم عادی باشد. ائمه اطهار نیز علی رغم اینکه علوم خدادادی و لدنی و غیب داشتند ولی موظف، ملکف و مأمور نبودند که بر اساس علم غیبی خود عمل کنند و می بایست در همه موارد (مگر مصلحت ایجاب کند) مطابق آن چه علوم عادی اقتضا می کرد، عمل نمایند. امام حسین نیز همچون پدر و برادر خود طبق تکلیف الهی عمل نمود و از بیعت با یزید ملعون که دین اسلام را به بازیچه گرفته بود امتناع نمودند و با او به جهاد برخاستند. فلذا امام حسین علیه السلام با اینکه علم به شهادت خود داشتند و دارای علم غیب بودند اما رضایت پروردگار که حفظ دین اسلام بود را بر همه چیز حتی اسارت خانواده خویش ترجیح دادند و در لحظات پایانی عمر شریفشان فرمودند : الهی رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک لا معبود سواک. شاید بهتر باشد بگوییم علم غیب امام حسین بر این بود که مطلع بودند و می دانستند که این قیام ایشان حق و حقیقت را تا قیام قیامت بر جهانیان آشکار می کند و می دانستند که با شهادتشان دین جدشان زنده و پایدار خواهد ماند و راه سرخ ایشان به تحقق کلمه لااله الا الله و به ظهوری سبز می انجامد پای در وادی کربلا گذاشتند و مظلومیت ایشان و یاران وفادارشان باعث شد ظلم ظالم بر همگان آشکار شود و اسلام ناب محمدی حسابش با اسلامی که معاویه ی ملعون به مردم نمایانده بود جدا شود.
فاطمه فضیلت پور
۱۶:۲۵۲۶
مرداد

این روزها برخی ادعاها را از زبان رییس جمهور محترممان می شنویم که فقط درحد ادعا و حرف است و هیچ اثری از این ادعاها در دنیای واقعی نمی بینیم. مثلا آقای رئیس جمهور جناب آقای روحانی فرمودند که «دیوار تحریم ها ترک برداشته است» و در حال متزلزل شدن است اما نه تنها تحریمی برداشته نشده است بلکه تحریم های جدید هم وضع شده است و این یعنی بدتر شدن اوضاع. یا در جای دیگری از سخنانشان می فرمایند که «تورم را مهار کرده اند» ولی ما کماکان شاهد تورم در خرید مواد اولیه برخی کارخانه ها هستیم. البته اگر هم موفق به مهار تورم بشوند جای تعجب ندارد چون همانها که باعث بوجود آمدن تورم بودند اکنون از دوستان نزدیک آقای روحانی هستند و حیف است که هوای دوستشان را نداشته باشند. و اگر تورم به روند صعودی خودش ادامه می داد جای تعجب داشت. که البته آن بخش از تورم که مربوط به دوستان آقای روحانی بوده مهار شده اما بخش دیگرش که خارج از دست آنهاست به روند خودش دارد ادامه می دهد (درواقع دولت محترم هیچ کار شاقی نکرده است). یا در جای دیگری از صحبتهایشان که میفرمایند «ما از انتقاد استقبال می کنیم» بعد می بینیم که منتقدین را بی سواد و جیره خوار و هزاران برچسب دیگر بر آنها می زنند و اخیرا هم که به جهنم پستشان کرده اند. و ما در عجبیم از این استقبال!

و در این میان متشکریم از مقام معظم رهبری که در سخنانشان به مردم نشان دادند که آنطوری که آقای روحانی در سخنرانی هایشان می فرمایند ، موافق توافقات هسته ای نیستند. و متشکریم از آقا که واقعیت ها را بیان فرمودند. در زیر توجه شما را به بیانات ارزشمند مقام معظمی در این خصوص جلب می کنم:

در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده‌ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی‌ها تندتر و اهانت‌آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه‌ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون‌های عمومی بیان کردند. رهبر انقلاب افزودند: البته مسئولان ما در نشست‌ها در جواب طلبکاری آنها، جواب‌های قوی‌تر و گاهی گزنده‌تر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخی‌ها، به هیچ چیز کمک نمی‌کند. رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریم‌ها را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: آمریکایی‌ها نه تنها دشمنی‌ها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته می‌گویند این تحریم‌ها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه‌ی تحریم هم، فایده‌ای نداشته است. ایشان افزودند: البته در زمینه‌ی ادامه‌ی مذاکرات هسته‌ای، منع نمی‌کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود اما این، یک تجربه‌ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی ها افزودند: این کار ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می‌دهند. ایشان همچنین ضرر دیگر نشست و برخاست با آمریکا را ایجاد زمینه برای طرح توقعات جدید از سوی آنها دانستند.

منبع: سایت مقام معظم رهبری

فاطمه فضیلت پور