گفتنی ها

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها

امر کن بی خانمانت می شویم
راز بگشا محرمانت می شویم
تو سلیمان جهانی رهبرم
هدهد نامه رسان ات می شویم

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۸ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۰۲:۲۷۲۸
بهمن
همه دوست دارند که یک انسان زیبا باشند. یعنی اول یک انسان باشند و در درجه دوم زیبا هم باشند. این یک اصل است که هر عقل سلیمی آنرا می پذیرد، اینکه هیچ انسانی که دارای سلامت روانی باشد دوست ندارد یک شیء زیبا باشد یا یک عروسک که بازیچه باشد برای مدت کوتاهی که هروقت از او خسته شدند آنرا کنار بگذارند و بروند پی زندگی شان. اما متاسفانه این روزها شاهد این هستیم که برخی از انسانها، حیا را کنار می گذارند تا شایسته ی جلب توجه دیگران باشند. و برای این جلب توجه به هر دستاویزی متمسک می شوند از جمله جراحی های پلاستیکی! جالب اینجاست که همه ی این کارها برای جلب توجه است و نه برای زیبا شدن! بخاطر همین است که گاهی می بینیم این همه آرایش و جراحی و لباس چاک چاک و سوراخ سوراخ از همه طرف هیچ کدام بر زیبایی فرد چیزی اضافه نکرده. بگذریم از چشم و هم چشمی ای که در این قضیه بین اینجور افراد رواج دارد و چقدر وقت و هزینه از آنها می گیرد! 
نویسنده ای آمریکایی به نام Wendy Shalit در کتابی به نام «بازگشت به عفاف: دریافت ارزش گمشده» (A Return to Modesty: Discovering the lost virtue) می نویسد: حیا توانمند سازی است و ابزاری برای طرفداران حقوق زن، به وسیله ی حیا زنان نه تنها با منزلت خودشان آشتی می کنند بلکه از دیگران تقاضای احترام می کنند. با رعایت عفاف و حیا به دیگران می گویید من تنها چیزی را در معرض دید شما می گذارم که خودم انتخاب می کنم و تنها کسانی می توانند به اعضای من نگاه کنند که من به آنها اجازه دیدن می دهم، برای دیگرانی که به شخصیت و هویت من به عنوان یک شخص نگاه می کنند.
فاطمه فضیلت پور
۱۷:۰۶۲۷
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی زیارت جامعه ی کبیره رو می خونم با خودم فکر می کنم این انسان های فوق العاده، این انسان های والا مقام  و این ائمه معصومین ما برای نشان دادن چه دینی به بشریت معرفی شدند؟ این دینی که به ما می گوید دروغ نگویید، غیبت نکنید، به پدر و مادر خود نیکی کنید و ...! یعنی اگر امامان معصوم ما نمی آمدند مردم نمی دانستند که اینها خوبی هستند و باید اینگونه بود و از بدیها پرهیز کرد؟ ولله همه می دانستند. همونطوری که در جامعه ی کنونی مردم بدون اینکه پیامبر و امامی به چشم دیده باشند میدانند که دروغ و تهمت و دزدی و قتل و غارت و ... از رذیلت های اخلاقی است و خوش اخلاق بودن، صداقت داشتن، همدردی و همدلی با دیگر انسان ها، کمک به نیازمندان و ... از فضیلت های اخلاقی است. یعنی امام حسین (ع) با آن وضع فجیع در بیابان به شهادت رسید برای این دین؟ یعنی امام علی (ع) سالها مظلومیت کشید، حضرت فاطمه زهرا با اون وضع به شهادت رسید و فرزندانشان آن همه مظلومیت داشتند فقط برای این دین؟  من اینطور فکر نمی کنم.

واقعیت این است که این چیزی به ما در زندگی روزمره داریم دست و پا شکسته به آن عمل می کنیم یک دین حداقلی است. ای کاش صاحب عصر ما می آمد و به ما می فهماند دین چیست و ما را از این «معیشت زنکا» بیرون می کشید.

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۴۲۰۹
تیر

بنده ی خدا میخواست سر بحث را درباره ی موضوع خروج از دین و ارتداد باز کند و مثلا به قول خودش به چالش بکشد، 

گفت: حالا من که مسلمان نیستم باید اعدام شوم؟

گفتم: مطمنی که قبلا مسلمان بوده ای؟

بیچاره ماند ...

خدا خوبان درگاهت را مسلمان و بلکه مومن بمیران

فاطمه فضیلت پور
۱۱:۵۵۰۴
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

إنا لله و إنا إلیه راجعون

فاجعه ای که در رمی جمرات در حج امسال رخ داد، غم بزرگی را به مسلمانان تحمیل کرد و عید قربان را به تلخ کامی کشاند. این فاجعه را به امام زمان، رهبر انقلاب و عموم مسلمانان دلسوز و همچنین به مردم ایران، خصوصا بازماندگان جانباختگان در این فاجعه تسلیت می گویم، هرچند تسلیت واژه ی کوچکی است در برابر غم بزرگ ایشان. 

فاجعه ای که در منا اتفاق افتاد، حادثه نبود، بلکه برنامه ای از پیش تعیین شده بود که اقدام به کشتار میهمانان خانه ی خدا را حادثه ای غیرقابل کنترل در دید بینندگان و افکار عمومی جلوه دهد. وگرنه بستن راه ها به دلیل حضور فرزند پادشاه (!!!) و قفل و زنجیر کردن درهای خروجی و نگه داشتن آن جمعیت در فشار و گرما همه و همه به اراده ی مسئولان عربستانی حاضر در منطقه بستگی دارد که مدیریت آن جمعیت دو میلیون نفری را بر عهده دارند. البته مطالعه ی تاریخ حج در دو دهه اخیر نشان می دهد که جان میهمانان خانه ی خدا نزد پادشاه ظالم عربستان و بستگان بیرحمش که هر کدام در دستگاه حکومتی آن کشور سمتی را بر عهده دارند بی ارزشترین است. اما بالاخره این ظلم باید یک روزی به پایان برسد و ما در برابر این جانی های بالفطره سکوت نخواهیم کرد. از مسئولین نظام اسلامی ایران می خواهیم که موضوع را به طور جدی پیگیری نمایند. آنچه مسلم است این است که عربستان از این پس نباید مدیریت برگزاری مناسک حج را بر عهده داشته باشد و این وظیفه ی خطیر می بایست به کشورهایی واگذار شود که بدون جهت گیری های سیاسی و بدون حب و بغض های قومیتی بتوانند از میمانان خانه ی خدا پذیرایی و جمعیت حجاح را مدیریت کنند. 

والسلام


فاطمه فضیلت پور
۱۸:۱۳۰۴
بهمن

In the name of Allah, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.


My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei

21st Jan. 2015

Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei To the Youth in Europe and North America

فاطمه فضیلت پور
۱۷:۵۹۰۴
بهمن

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود.

اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱

فاطمه فضیلت پور
۲۲:۱۶۲۷
دی

أعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا حَسْرَةً عَلَی الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون 

دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده ‏ای بر آنان نیامد، مگر آن که او را تمسخر می‏کردند

(سوره مبارکه یس، آیه 30)

یا محمد

سلام بر تو و بر خاندان پاک و مطهرت، سلام بر تو و بر اجداد و نیاکانت، سلام بر تو ای وارث همه ی خوبی ها و مهربانی ها، ای رسول رحمت و مرحمت، ستودنی ترین نامها را بر تو نهادند. ای پاکترین و والاترین فرد هستی و ای با عظمت ترین شخصیت تاریخ بشریت، برای ما چه افتخاری از این بالاتر که پیرو پیامبر راه یافته به «قاب قوسین او ادنی» هستیم. و سلام بر قلم آنگاه که نام زیبای تو را بر گستره گیتی از ازل تا به ابد نوشت تا تاریخ بداند همه چیز از آن توست و برای تو.

ابولهب های زمان، طاقت دیدن مهربانی هایت را نداشتند، و می خواهند خورشید وجودت را با نفسهایشان به خاموشی بسپارند. زهی خیال باطل، که این نور ازلی و ابدی که از نور مطلق الهی سرچشمه گرفته است، به کوری چشم ابلیس و ابلیسیان همیشه پابرجاست. پابرجاست تا به ابلیس لعین رجیم نشان دهد که شکست خورده ی تاریخ است و فرزندان آدم به کوری تک چشم ابلیس تمام عمر به وحدانیت الله شهادت می دهند و به رسول رحمت و مهربانی، حضرت محمد مصطفی و خاندان پاک و مطهرش شب و روز درود می فرستند، و بر نام ابلیس، آنروز که به قامت آدم سجده نکرد نفرینی ابدی حواله می کنند. 

ابولهب ها و ابوسفیان ها از سرنوشت شوم پدران به فنا رفته شان بی خبرند که اینگونه خود را به سخره گرفته اند، غافل ای اینکه امروز نام زیبای «محمد -صلی الله علیه و آله-» روزی پنج بار از جای جای این کره خاکی به آسمان بلند می شود و ابلیسیان بدانند که با اینگونه حرکات روز به روز عذاب خودشان را افزون می کنند و دیگر هیچ.

نفرین به ابولهب، نفرین به ابوسفیان، نفرین به پیروانشان، و نفرین به آنان که به نام اسلام و به کام اسرائیل انسان های بیگناه را به خاک و خون میکشند. نفرین به اسرائیل و نقشه های شومش.

سلام بر محمد و آنروز که نور وجودش تجلی یافت، سلام بر محمد آنروز که زاده شد، سلام بر محمد آنروز که پذیرای وحی الهی شد، سلام بر محمد آنروز دست مولا امیر المونین را به نشانه ی ولایت در غدیر خم بالا گرفت... سلام بر محمد و بر خاندان پاک و مطهرش از ازل تا ابد.

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۱۳۲۶
آذر

زائران اباعبدالله الحسین رفتند کربلا، زیارت کردند و به سلامتی برگشتند. تا کور شود هرآنکه نتواند دید. و باز هم ثابت کردیم که آمریکا هیچ کجا و هیچ وقت هیچ غلطی نمی تواند بکند. چه برسد به داعش که سگ تربیت شده اسرائیل است. 

فعلا همین

فاطمه فضیلت پور
۲۳:۰۱۳۰
آبان
برخی می گویند امام حسین (ع) یا علم غیب نداشته است و از آینده خبر نداشته است که وارد صحرای کربلا شده است و یا اینکه اگر با علم به اینکه به شهادت می رسد وارد این معرکه شده است دست به خودکشی زده است. البته این دو نسبتی که به امام حسین می دهند هیچکدام برازنده آن امام مظلوم نیست ولی فردی که آشنایی به تاریخ اسلام نداشته باشد و نسبت به حرکت امام جهل داشته باشد لاجرم یکی از این نسبتهای ناروا به امام را باید بپذیرد.

لازم است بدانیم سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود و خداوند کراهت دارد که امور دنیوی را خارج از روال طبیعی پیش ببرد. در غیر این صورت دنیا بستر آزمایش برای بشر نخواهد شد. امام صادق(ع) فرمود: "خداوند از جریان و تحقق اشیا جز از راه اسباب و علل ابا دارد".(بحارالانوار، ج 2، ص 90، حدیث 13) درضمن اگر اولیای الهی زندگیشان بر اساس علم لدنی و علم غیبی که داشتند می بود، زندگیشان نمی توانست سرمشق و الگوی مردم عادی باشد. ائمه اطهار نیز علی رغم اینکه علوم خدادادی و لدنی و غیب داشتند ولی موظف، ملکف و مأمور نبودند که بر اساس علم غیبی خود عمل کنند و می بایست در همه موارد (مگر مصلحت ایجاب کند) مطابق آن چه علوم عادی اقتضا می کرد، عمل نمایند. امام حسین نیز همچون پدر و برادر خود طبق تکلیف الهی عمل نمود و از بیعت با یزید ملعون که دین اسلام را به بازیچه گرفته بود امتناع نمودند و با او به جهاد برخاستند. فلذا امام حسین علیه السلام با اینکه علم به شهادت خود داشتند و دارای علم غیب بودند اما رضایت پروردگار که حفظ دین اسلام بود را بر همه چیز حتی اسارت خانواده خویش ترجیح دادند و در لحظات پایانی عمر شریفشان فرمودند : الهی رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک لا معبود سواک. شاید بهتر باشد بگوییم علم غیب امام حسین بر این بود که مطلع بودند و می دانستند که این قیام ایشان حق و حقیقت را تا قیام قیامت بر جهانیان آشکار می کند و می دانستند که با شهادتشان دین جدشان زنده و پایدار خواهد ماند و راه سرخ ایشان به تحقق کلمه لااله الا الله و به ظهوری سبز می انجامد پای در وادی کربلا گذاشتند و مظلومیت ایشان و یاران وفادارشان باعث شد ظلم ظالم بر همگان آشکار شود و اسلام ناب محمدی حسابش با اسلامی که معاویه ی ملعون به مردم نمایانده بود جدا شود.
فاطمه فضیلت پور
۱۹:۴۰۲۴
آبان

این پست را خطاب به آن دسته از افرادی می نویسم که معتقدند «به تعداد انسانهای روی زمین راه برای رسیدن به خدا وجود دارد» و حتی برخی معتقدند «برای رسیدن به خدا نیازی به رهبر و راهنما و امام ندارند، بلکه خود به تنهایی می توانند راه کمال و رسیدن به خدا را طی نمایند».

با فرض اینکه همگی مسلمان هستیم و کلام خدا و رسول را می پذیریم و با علم به اینکه تمام گزاره های موجود در قرآن و سخنان رسول خدا همگی گزاره های صحیحی هستند و بر هم انطباق دارند توجه شما را به دو آیه شریفه از قرآن جلب می نمایم:

1- سوره مبارکه فرقان، آیه 57: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبیلاً (ترجمه: بگو: من براى رساندن پیام آسمانى خود هیچ مزدى از شما نمى خواهم، جز این که کسى بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگیرد. -آرى، مزد من همین است که شما هدایت شوید-)

2- سوره مبارکه شوری، آیه 23: ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (ترجمه: این است آنچه خداوند بندگانش را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند بدان نوید مى دهد. بگو: من بر ابلاغ رسالتم که شما را به چنین جایگاهى مى رساند، هیچ مزدى جز دوستى با خویشانم از شما نمى خواهم، و هر کس کارى نیکو کند ( به خویشان پیامبر مودّت داشته باشد ) براى او در کار نیکویش پاداش نیک مى افزاییم و کمبودهاى آن را جبران مى کنیم، چرا که خداوند بسیار آمرزنده و سپاسگزار است)

اگر دو آیه فوق را بر هم انطباق دهیم، نتیجه می گیریم که «کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» از طریق «دوستی با اهل بیت (اقربین پیامبر اکرم -ص-)» به هدفش خواهد رسید. آری به راستی ائمه اطهار راه های رسیدن به خداوند، راه رسیدن بهشت رضوان الهی، معادن رحمت خدا، مخازن علم الهی، امین اسرار الله، پیشوایان امت، بهترین بندگان خدا، درهای ورود به ایمان و حصن امن الهی، چراغهای راهنمای بشر در تاریکی های جهل، کشتی های نجات، عالمترین علما، صاحبان کاملترین عقل ها هستند. آری همانها که عترت پاک و مطهر رسول خدا و وارثان انبیا هستند.

بر همه واضح و روشن است که اینان چه کسانی هستند، پاک ترین افراد عالم که اولین آنها، اینگونه به مردم معرفی می شوند:

حضرت علی ، امیرالمومنین و امام متقین که در روز عید غدیر پیامبر خدا درباره اش فرمود: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه»، و فرمود «مَن کنتُ أنا نبیه فعلیٌ أمیره» و فرمود: «أنا وَ عَلیٌ مِن شجرةٍ واحدَه و سائرُ الناس مِن شجرةٍ شتی». همو که پیامبر خدا دخترش را که بهترین زنان دو عالم بود  به همسری اش درآورد، همو که تنها خانه ی او بود که دربش به مسجد النبی باز می شد و بقیه درها به مسجد النبی بسته شدند. و همو که پیامبر درباره اش فرمود: «أنا مدینةُ العلم و علیٌ بابها ... » و همچنین فرمود: «أنت أخی و وصیی و وارثی، لحمُکَ مِن لحمی و دمُکَ مِن دمی و سلمُکَ سلمی و حربُکَ حربی و ایمانُ مُخالَطَ لحمُک و دمُک کما خالطَ لَحمی و دَمی»

بعد از تمام این اتمام حجتها که هم در منابع روایی شیعه موجود است و هم در منابع روایی برادران اهل سنت، و بعد از تمام آیات قرآنی که درباره امام علی مخصوصا و به طور کلی درباره اهل بیت پیامبر آمده، آیا باز هم شکی درباره راه هدایت باقی می ماند؟ و سوال من از مخاطبین این پست اینجاست که اگر راه تاریکی در پیش داشته باشید که پر از مانع و چاله و تیغ و پر از حیوانات وحشی است، و به شما بگویند راه رسیدن به مقصدتان این راه است و به شما کوله ای از توشه ی راه و چراغ قوه ای برای نمایاندن راه داشته باشید، آیا باز هم کوله ی توشه و چراغ قوه را رها می کنید و می گویید که من خودم راه را بدون توشه و بدون چراغ طی خواهم کرد؟ آیا شنوندگان در عقل شما شک نخواهند کرد؟

فاطمه فضیلت پور