گفتنی ها

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها را باید گفت

گفتنی ها

امر کن بی خانمانت می شویم
راز بگشا محرمانت می شویم
تو سلیمان جهانی رهبرم
هدهد نامه رسان ات می شویم

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۱:۳۸۰۵
بهمن
حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زر دوز و بوریا باف است{1}

حکایت زردوز و بوریاباف{2} چنین است که امیری برای تهیه زری، زری بافان را طلبید، بوریابافان هم حاضر شدند، امیرمتعجبانه پرسید شماچرا آمده اید؟ گفتند اگر بافتن مقصود است که ما هم بافنده ایم. مقصود اینکه مدعیان علم و علمای حقیقی گرچه هر دو به ظاهر کتاب در دست دارند ولی کارشان در دو سطح متفاوت است، چنانکه زردوز و بوریاباف هر دو بافنده محسوب می شوند ولی زردوزی محتاج دقت و ظرافت خاص است ولی بوریابافی کاری ساده و اولیه است{3}

بقدر شغل خود باید زدن لاف
که زردوزی نداند بوریاباف{4}


أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ
 
إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ {5}

(آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می شوند!»
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1: خواجه حافظ شیرازی
2: زردوز: دوزنده‌یی که با الیاف طلا پارچه‌های گرانقیمت را می‌دوزد. بوریاباف: بافند حصیر از لیفه‌های درخت خرما. {برگرفته از جلد اول کتاب «شرح جلالی بر حافظ» نوشته دکتر عبدالحسین جلالیان}
3: منبع: سایت تبیان
4: سعدی علیه الرحمه
5: سوره مبارکه زمر، آیه 9

فاطمه فضیلت پور
۲۰:۲۴۰۱
بهمن

امروز داشتم یه فیلم آمریکایی می دیدم. موضوع فیلم اجتماعی بود. نه فقط در فیلمی که امروز دیدم بلکه در بیشتر فیلم های کشورهایی که قوانین نظم نوین جهانی بیشتر از همه جا بر سبک زندگیشان تاثیر گذاشته، کاراکترهای فیلم جوانانی هستند که کلا یا خانواده ای ندارند و خودشان به تنهایی برای سرنوشت خودشان تصمیم می گیرند یا تنها با یکی از والدین (پدر یا مادر) ارتباط دوری دارند. یعنی مثلا پدر در یک خانه ی جدا زندگی می کند و آنهم تنها که احتمالا یک خدمتکار دارد، و فرزند هم در یک جای دیگری زندگی می کند، (البته اگر بشود اسم اینجور وقت گذرانی را بگذاریم زندگی) چیزی به نام خانواده که شامل پدر، مادر و فرزندان باشد وجود ندارد. چه برسد به عمه و دایی و خاله و از اینجور مخلفات. در بیشتر فیلم ها هیج موجودی به نام برادر و یا خواهر دیده نمیشود!!! انگار سبک زندگی اینگونه است که در زندگی بر اساس نظم نوین جهانی، یک زن و مردی با هم آشنا می شوند، بدون مشورت با هیچ کس دیگری تصمیم به ازدواج می گیرند، ازدواج می کنند و صاحب یک فرزند می شوند، بعد هم یا یکی شان می میرد، و یا از هم جدا می شوند(حالا به هر دلیلی)

قسمت جالب قضیه اینجاست که وقتی قرار است در فیلم جشن عروسی نمایش داده شود، چنان جمعیتی در اطراف عروس و داماد که به صورت خودجوش تصمیم به ازدواج گرفته اند جمع می شود که آدم می گوید: «عــــــه، اینا چقدر فک و فامیل داشتند و ما خبر نداشتیم!!!» یا شاید هم فرهنگشان اینگونه است که همینجوری یک عده ای هستند که در کوچه و خیابان دنبال جشن عروسی می گردند و بالاخره یک جایی پیدا می کنند و اینطوری می شود که همیشه جشن های عروسی شان خیلی شلوغ می شود!!!

دو فرضیه بر این تناقض وارد است:

1. یا فیلم هایی که از زندگی به سبک نظم نوین جهانی می سازند با واقعیت سازگار نیست

2. یا نظم نوین جهانی بدجوری نهاد خانواده را از ریشه خشکانده است!

همین مطلب در رهیاب نیوز

فاطمه فضیلت پور
۰۸:۳۰۲۵
دی

چند روز پیش برای دید و بازدید به اتفاق خانواده رفته بودیم خونه پسرخالم. داشتیم حرف می زدیم که صحبتها به اینجا رسید که پسرخالم گفت هرکسی هر دین و مذهبی داره فکر می کنه بهترین دین و بهترین مذهب رو داره و حق مطلق با خودشه (حقانیت در اون مذهبی که خودش بش اعتقاد داره نهفته هست) و تنها کسانی که مذهب اون رو دارند اون دنیا به بهشت می رن. البته این حرف رو بارها و بارها از زبون کسانی دیگه هم شنیدم. حتی جلسه ی آخر، استاد از باب نصیحت یک سری حرفها رو زد، گفت: هیچ کس نمیدونه حق باکیه، هرکسی از راه می رسه میگه دین من دین حقه... (مضمون حرف استاد این بود که هر دین و مذهبی دارید ضمن اینکه دین خودتون رو دارید، تلاش کنید مهربون و درستکار باشید و کار درست رو انجام بدید). درواقع همشون درست می گن، خدا هم در قرآن در آیه ی 4 و 5 سوره مبارکه نمل می فرماید:

4- إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ. «کسانى که به آخرت ایمان ندارند اعمال سوئشان را براى آنها زینت مى‏دهیم -پس در طریق زندگى- حیران و سر گردان می شوند»

5- أُوْلئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ. «آنها کسانى هستند که عذابى بد (و شدید و دردناک) دارند و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند»

در این آیات به بیان حال گروهى که در نقطه مقابل مؤمنان قرار دارند پرداخته و یکى از خطرناکترین حالاتشان را بازگو می کند: اعمال زشت آنها برایشان زینت داده می شود{1}. در واقع شخص در این حالت فکر می کند که تمام کارهایی که انجام می دهد درست است و برای تک تک گناهانی که دارد توجیهی می تراشد. اینگونه می شود که دولتی مثل آمریکا و استکبار جهانی، قتل عام ها و چپاول های ملتها و دزدی ها و ظلم های خود را با عناوینی مانند صلح و امنیت جهانی، نظم نوین جهانی، حقوق بشر و ... (که ظاهر فریبنده ای دارند) توجیه می کند. همچنین در زندگی روزمره، افرادی هستند که بی بندوباری را آزادی، توهین و عدم رعایت ادب و اخلاق را آزادی بیان، برهنگی زنان را تمدن و زیبایی، پرهیز از اختلاس و پرداخت خمس و زکات را بی عرضگی، برپاداشتن نماز و روزه گرفتن را بازگشت به 1400 سال پیش و عقب ماندگی می نامند!!!

طبق آیه ی 5 سوره نمل چنین افرادی دچار عذاب بدی می شوند و افرادی هستند بسیار زیانکار، زیرا در روز قیامت وقتی بیدار شده اند و به زندگی خود در دنیا نگاه می کنند می بینند که بجای تلاش برای قرارگرفتن در مسیر حق تنها سعی در گمراهی خود داشته اند و تمام تلاشها به هدر رفته است. 

و حالا سوال اینجاست: از کجا بدانیم که ما جز کسانی نیستیم که اعمالمون در چشممون زینت داده نشده؟ درسته که به روز قیامت ایمان داریم، اما آیا واقعا این ایمان توی زندگی روزمره مون دیده میشه؟ (هرکسی خودش می دونه و وجدان خودش و خدای خودش) و از کجا بفهمیم که دین و مذهبی که داریم دین حقه.

پاسخ اینجاست: آیه ی 9 سوره  مبارکه صف:

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون. «اوست که فرستاده خود را با (وسایل) هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه دینها چیره سازد، گر چه مشرکان را خوش نیاید»

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1: تفسیر نسیم حیات، جلد 19 صفحه 243

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۰۲۲۱
دی

دیروز هوا به نظرم خیلی سرد بود، حسابی سردم بود، توی اتاقم بودم، و مشغول درس خوندن. پاهام رو نزدیک بخاری نگهداشته بودم برای اینکه گرمم بشه. وقتی پاهام نزدیک بخاری بود، گرمایی که حس می کردم خیلی لذت بخش بود. ولی اگر به دلیل اینکه روی درسم تمرکز کرده بودم پام به بخاری می چسبید خب طبیعتا پام می سوخت و ناخودآگاه عقب می کشیدم. به ذهنم این خطور کرد که بخاری برای اینکه بتونه دمای هوای اطراف خودشو (منظورم اتاق هست) چند درجه ای -فقط چند درجه- بالا ببره باید دمای خودش خیلی خیلی بالا باشه، و باید خودش دارای این ظرفیت باشه که اون گرمای خیلی خیلی زیاد رو تحمل کنه، یعنی تحمل داغی رو داشته باشه. تا وقتی هم که بخاری توی اتاق روشن باشه اتاق گرمه، ولی به محض اینکه بخاری خاموش بشه، اتاق شروع میکنه به سرد شدن.

حالا حکایت گرما و خورشید ما، حکایت ما و دنیای ما و امامان ماست. امام برای اینکه اطراف خودش رو پر از نور حقیقت کنه و دنیا رو در مسیر سعادت قرار بده باید خودش در اوج حقانیت و نورانیت، سرچشمه ی همه خوبی ها باشه. «باید مخزن علم باشه، عالمترین و با حکمت ترین باشه، باهوشترین و زیرکترین باشه، آخر صبر و شکیبایی باشه، بهترین رهبر و سرور باشه، عاشقترین بر خدا باشه، از همه بیشتر و همیشه به یاد خدا باشه -نزدیکترین به خدا باشه-، موحدترین باشه و نمونه ی یک انسان کامل بر روی زمین باشه»{1} و خلاصه توی همه ی صفات خوب و نیکو ...ـترین باشه، به قول خودمون همه چی تموم باشه، یعنی به معنای واقعی کلمه همه چی تموم باشه. 

واقعا توی دنیای امروز ما به همچین منبعی نیاز داریم. منبعی که به سرچشمه ی اصلی وصل باشه و منبع وحی و رحمت الهی بر مردم زمان باشه.

به راستی که هوا بس ناجوانمردانه سرد است

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1: ترجمه ی بخش هایی از زیارت جامعه ی کبیره. پیشنهاد میکنم برای شناخت بیشتر امامان و آشنایی با خصوصیات این انوار الهی به زیارت جامعه ی کبیره مراجعه بفرمائید.

همین مطلب در رهیاب نیوز

فاطمه فضیلت پور
۲۱:۲۷۱۲
دی

آمدم ای شاه پناهم بده                 خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان                  دور مران از در و راهم بده

ای گل بی‌خار گلستان عشق                  قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم                   اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت مَثل کهرباست                  شوق و سبک خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع                  گرمی جان‌سوز به آهم بده

لشکر شیطان به کمین منند                  بی‌کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من                  با نظری یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند                  نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی                  جمله حاجات مرا هم بده

آن چه صلاح است برای «حسان»                 از تو اگر هم که نخواهم بده

شعر از حبیب‌ چایچیان (حسان)

فاطمه فضیلت پور
۲۳:۱۹۰۶
دی

جمعه عصر شد اما نیامدی

مویم سپید، رویم سیاه که آقا نیامدی

بازار یوسف فروشی که داغ داغ

ما نیز سکوت کرده ایم و آقا نیامدی


فاطمه فضیلت پور
۰۹:۲۷۰۴
دی

چندی پیش فیلم هیس... دخترها فریاد نمی زنند رو دیدم. دخترعموم DVD شو خریده بود. معمولا وقتی می خوان درباره فیلمی حرف بزنند و به عبارتی اونو نقد کنند، من دیدم که اول درباره کارگردان و بازیگران و کلا عوامل فیلم صحبت می کنن، ولی من تیتر مطلب رو نوشتم برداشتی آزاد از فیلم هیس... بخاطر اینکه صحبتم نقد فیلم نیست، بلکه واقعا برداشت شخصی خودم رو از فیلم می خوام اینجا بنویسم. 

داستان فیلم چی بود؟

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۰۳۳۰
آذر

من که هیچ وقت تا مجبور نباشم ساعت های بعدازظهر از خونه بیرون نمیام! ولی بالاخره یه روز مجبور شدم، با ماشین شخصی تو ترافیک یکی از خیابان های شلوغ گیر افتادم، ترافیک سنگینی بود، ناخودآگاه نگاهم به پیاده رو افتاد...

فاطمه فضیلت پور
۰۰:۵۶۲۳
آذر

مدتی پیش تو دانشگاه کرسی آزاد اندیشی گذاشته بودند با موضوع حجاب. برای شرکت تو این کرسی برنامه ریزی نکرده بودم چون تو همون ساعت کلاس داشتم اما کمی زودتر از ساعت کلاس رسیدم دانشگاه، گفتم برم سالن آمفی تئاتر سری بزنم تا وقت کلاس. خب رفتم و دیدم که کرسی شروع شده. هرکسی می رفت بالا و نظر خودشو بیان می کرد. یکی مخالف و یکی موافق. یکی گفت همه باید آزاد باشند. هرکس رو توی قبر خودش می خوابونند و ازین حرفهای تکراری که خیلی هاشون با مبانی دینمون مغایرت داره. یکی رفت بالا گفت من زیاد کتاب خوندم، کتاب تورات و انجیل و قران خوندم، وصیتنامه امام رو تیتر وار خوندم و ... (اسم چند کتاب رو گفت که همشونو چندباره خونده) بابام نماز اول وقتش ترک نمی شه، خودم تو بسیج عضو نیستم اما هروقت کاری ازم خواستند بی منت براشون انجام دادند (نمی دونم منظورش از این حرف چی بود!) بعد برگشت رو به جمعیت و گفت الان موضوع جامعه واقعا حجابه؟ دارن با این حرفا گولتون می زنن، می خوان سرتون رو گرم کنند، چرا با موضوع عدالت کرسی برگزار نمی کنید، آیا مشکلات مملکت واقعا همین حجابه و بس؟ و ...

می شناختمش،

فاطمه فضیلت پور
۱۲:۱۹۱۶
آذر

به پسرکی که می گفت هرکسی در نحوه لباس پوشیدن خود آزاد است گفتم:

ما در یک جامعه زندگی می کنیم، و از آنجا که انسان یک موجود اجتماعی است، برای هر رفتار یک قانون وجود دارد. مثلا برای رانندگی کردن شما مختاری هر ماشینی که دلت خواست بخری، اما باید حدود سرعت را نیز رعایت کنی، از لاین سمت راست نباید منحرف بشی و ...

چطوریه که کسی به قوانین راهنمایی و رانندگی محدودیت نمی گه و هرکسی این قوانین رو رعایت نکنه اشکالی نداره جریمه بشه، اما درباره پوشش این طرز تحلیل کار نمی کنه؟ شما اجازه دارید هر لباسی که می خواهید رو بپوشید اما باید حدود رو رعایت کنید. (و البته این حدود هم برای آقایون وجود داره هم برای خانم ها و همه هم می دونن که منظور از حدود چیه) 

البته برای بررسی مسئله حجاب باید به پیشینه ی تاریخی ایت قضیه بپردازیم. هم خانم های محجبه ی ما برای باحجاب بودنشان پیشینه تاریخی و دلایل مستحکم دارند هم خانم های بدحجاب برای بی حجابیشان. سخن راندن درباره پیشینه تاریخی حجاب زمان زیادی می برد. اما پیشینه ی تاریخی بدحجابی زیاد طولانی نیست. کمتر از یک قرن است که بدحجابی را به جای تمدن و فرهنگ مدرنیزه به همه ی افراد جامعه قبولاندند. حرکت نرمی که آغاز شد گرچه از ابتدا با زور و باتوم و پلیس همراه بود اما در دراز مدت تاثیر خود را گذاشت و اکنون ما شاهد نتایج آن هستیم. متاسفانه!

فاطمه فضیلت پور